به گزارش شهرآرانیوز؛ بحران میان سالی چیست؟ چطور اتفاق میافتد؟ چه علائم یا دلایلی دارد؟ چطور میتوان این بحران را پشت سرگذاشت و مدیریت کرد؟ آیا این بحران برای همه اتفاق میافتد؟ این سؤالها و سؤالهای بسیار دیگری احتمالا ذهن خیلی از افراد بزرگ سال را درگیر کرده یا خواهد کرد. به ویژه آنکه افراد زیادی هستند که پس از ورود به دهه سوم زندگی، ذهنشان درگیر مقوله بحران میان سالی میشود.
حالا ما هم این موضوع را که بسیار شایع و احتمالا برای خیلیها یک مسئله بغرنج است دستمایه کردهایم و به سراغ هوش مصنوعی Gemini رفتهایم. هر چند پاسخهای هوش مصنوعی کامل به نظر میرسد، اما به همان هم بسنده نکرده و از دکتر حسین سلیمان پور، روان شناس، خواستهایم تا همراه ما باشد و از بحران میان سالی بگوید و چگونگی گذران این ایام پرتلاطم.
احتمالا این سؤال در نگاه اول کلی به نظر برسد، اما پاسخ به آن جزئیات در خور تأمل فراوانی دارد. به نظر روان شناسان، هیچ راه جادویی برای خروج از بحران میان سالی وجود ندارد، بلکه مجموعهای از راهبردها و رویکردهاست که به افراد کمک میکند با چالشهای این دوره زندگی بهتر کنار بیایند. این راهبردها بر اساس شناخت فردی و عوامل مؤثر در بحران برای هر فرد متغیر است.
بحران میان سالی یک تجربه کاملا فردی است و راه حل مناسب برای هر فرد، منحصر به همان فرد خواهد بود. اگر احساس میکنید در عبور از این مرحله از زندگی به کمک نیاز دارید، مراجعه به روان شناس یا مشاور میتواند بسیار مفید باشد. آنها میتوانند به شما در شناخت عوامل مؤثر در بحران و پیدا کردن راه حلهای مناسب کمک کنند.
برخی از رویکردهای رایج و مؤثر شامل موارد زیر هستند:
پذیرش: پذیرفتن تغییرات طبیعی مرتبط با سن و گذر زمان، از جمله تغییرات جسمی و روانی.
بازنگری در زندگی: ارزیابی مجدد ارزش ها، اهداف و دستاوردهای زندگی تا کنون. این بازنگری ممکن است منجر به تغییر مسیر یا تغییر اولویتها شود.
ایجاد معنا و هدف: یافتن معنا و هدف جدید در زندگی، چه از طریق فعالیتهای جدید، روابط اجتماعی قوی تر، یا کمک به دیگران.
بهبود روابط: تقویت روابط موجود با خانواده و دوستان و ایجاد روابط جدید. ارتباط سالم و حمایت اجتماعی در سپری کردن ایام میان سالی بسیار مهم است.
مراقبت از سلامت جسمی و روانی: داشتن برنامه منظم برای ورزش، تغذیه مناسب و خواب کافی. همچنین، در صورت لزوم، کمک از متخصصان سلامت روان.
یادگیری و رشد: شرکت در فعالیتهای جدید و یادگیری مهارتهای تازه برای غنی سازی زندگی و افزایش اعتماد به نفس.
مدیریت استرس: استفاده از تکنیکهای مدیریت استرس، مانند مدیتیشن، یوگا یا مشاوره.
تجربه و شدت بحران میان سالی تا حد زیادی به عوامل ذهنی و روانی افراد بستگی دارد، اما بحران میان سالی یک مقوله ذهنی نیست و به عوامل مختلف در زندگی افراد بستگی دارد. مانند عوامل فیزیولوژیکی و اجتماعی که نقش مهمی در ایجاد بحران ایفا میکنند. تغییرات هورمونی، فشارهای اجتماعی در رابطه با موفقیت و سن و رویارویی با مرگ و میر اطرافیان، از جمله عوامل خارجی هستند که میتوانند به ایجاد بحران میان سالی دامن بزنند.
فقر و مشکلات اقتصادی را میتوان به عنوان عامل تشدیدکننده بحرانهای میان سالی در نظر گرفت. مشکلات مالی میتوانند به طور قابل توجهی تنشهای روحی و روانی و اضطراب را افزایش دهند و این خود میتواند احساسات منفی و ناامیدی را که اغلب در بحران میان سالی تجربه میشود، تشدید کند.
دسترسی به مراقبتهای بهداشتی مناسب در وضعیت مالی نامناسب، محدود است و متأسفانه باعث بروز مشکلات جسمی و روانی میشود.
مشکلات مالی میتوانند روابط اجتماعی را تضعیف کنند و باعث ایجاد تنش در روابط خانوادگی و دوستی شوند. فقر میتواند نگرانی در مورد آینده و تأمین نیازهای اساسی را افزایش دهد و باعث ایجاد حس عدم امنیت و بی ثباتی در افراد شود.
فقر میتواند فرصتهای یادگیری و پیشرفت شغلی را محدود کرده و احساس بی هدفی را تشدید کند. در نتیجه، فقر نه تنها میتواند به عنوان یک عامل مستقل بر سلامت روان تأثیر گذارد، بلکه میتواند عوامل دیگر را که مرتبط با بحران میان سالی هستند، مانند فقدان معنا در زندگی، مشکلات در روابط و عدم رضایت از زندگی را تشدید کند.
زندگی در یک جغرافیای خاص میتواند برای خیلیها اهمیت ویژه داشته باشد. تا جایی که حتی در پژوهشهای علمی صورت گرفته، رضایت از منطقه جغرافیاییای که افراد در آن زندگی میکنند نسبت مستقیمی با رضایت یا نداشتن رضایت از زندگی دارد. عوامل جغرافیایی و زیست محیطی میتوانند به طور غیرمستقیم بر شدت و شیوع بحرانهای میان سالی تأثیر بگذارند. البته، این تأثیر به طور مستقیم نیست، بلکه از طریق تأثیرگذاری بر سایر عوامل مؤثر در بحران میان سالی مانند وضعیت اقتصادی، دسترسی به منابع، فرهنگ و ارزشها و سطح استرس و اضطراب اعمال میشود.
وضعیت اقتصادی و نابرابری: نابرابری اقتصادی در برخی مناطق جغرافیایی مثل مناطقی از آفریقا یا خاورمیانه معمولا بیشتر از اروپای غربی است. این نابرابری میتواند استرس اقتصادی و عدم امنیت را افزایش دهد که در تشدید بحرانهای میان سالی مؤثر است.
دسترسی به خدمات بهداشتی و روان شناسی: دسترسی به خدمات بهداشتی و روان شناسی در برخی مناطق خاورمیانه ممکن است محدودتر از اروپای غربی باشد و این موضوع میتواند مداخله بموقع در مشکلات روانی را دشوارتر کند.
فرهنگ و ارزش ها: فرهنگها و ارزشهای مختلف میتوانند بر نحوه تجربه و بیان احساسات افراد در میان سالی تأثیر بگذارند. برخی از فرهنگها ممکن است کمتر از دیگران به افراد در ابراز مشکلات روانی حمایت کنند.
استرسهای سیاسی و اجتماعی: ناآرامیهای سیاسی، جنگ و بی ثباتی اجتماعی در برخی مناطق خاورمیانه میتوانند سطح استرس و اضطراب را به طور کلی افزایش دهند و به طور غیرمستقیم بر شکل گیری بحرانهای میان سالی تأثیر بگذارند.
آیا جنسیت در بحرانهای میان سالی نقش دارد؟ مثلا میتوانیم بگوییم مردان به نسبت زنان بیشتر درگیر اثرات بحران میان سالی قرار دارند؟ یا برعکس؟ پژوهشها نشان میدهند که زنان و مردان ممکن است بحران میان سالی را به شکل متفاوتی تجربه کنند، اما اینکه کدام جنس بیشتر درگیر اثرات آن میشود، یک پاسخ ساده و قطعی ندارد. تفاوتها اغلب در نحوه بروز علائم و چگونگی واکنش به آن نهفته است، نه در میزان شیوع.
بر اساس برخی پژوهش ها، مردان ممکن است بیشتر با بحران هویت و معنا در زندگی دست و پنجه نرم کنند که این ممکن است به دلیل فشارهای اجتماعی مرتبط با نقشهای سنتی مردانه در جامعه باشد، مانند موفقیت شغلی و تأمین مالی خانواده.
زنان ممکن است با تغییرات فیزیولوژیکی (مانند یائسگی) و فشارهای اجتماعی مرتبط با نقشهای مادرانه و همسرانه روبه رو شوند، که میتواند به ایجاد بحران میان سالی بینجامد. مطالعات نشان میدهند که زنان ممکن است بحران میان سالی را متفاوتتر از مردان تجربه کنند مانند احساساتشان نسبت به خود و معنای زندگی.
در کل فارغ از جنسیت، تجربه هر فرد از بحران میان سالی منحصربهفرد است و عوامل فردی مانند شخصیت، سبک زندگی، سابقه خانوادگی و حمایت اجتماعی نیز نقش مهمی در چگونگی تجربه بحران میان سالی دارند.
به یاد داشته باشید که بحران میانسالی یک پدیده همگانی نیست. بسیاری از افراد بدون هیچگونه مشکل خاصی از این دوره عبور میکنند. با استفاده از این راهکارها میتوان احتمال تجربه بحران را بهطور قابلتوجهی کاهش داد و از این دوره به عنوان یک فرصت برای رشد و تکامل شخصی استفاده کرد.
اواخر دهه سوم تا اواسط دهه پنجم زندگی آغاز دوره بحران است، اما این بازه زمانی دقیق نیست و میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. برخی افراد ممکن است در اوایل دهه چهار و برخی دیگر در اواخر دهه پنجم نشانههای آن را تجربه کنند.
تحقیقات نشان میدهند که شدت و علائم بحران میان سالی ممکن است در زنان و مردان متفاوت باشد، اما شروع آن الزاما در سنین مشخصی برای هر جنس اتفاق نمیافتد. برای نمونه، یائسگی در زنان، که اغلب با تغییرات هورمونی و عاطفی همراه است، میتواند در دهه چهار یا پنج آغاز شود و ممکن است بر شیوه تجربه بحران میان سالی تأثیر بگذارد. اما این به معنای این نیست که مردان این دوره را تجربه نمیکنند. بهتر است بحران میانسالی را از دوره جوانی مدیریت کنیم.
راهکارهایی برای کاهش اثرات بحرانهای میان سالی وجود دارد و بسیاری از آنها را میتوان از دوران جوانی آغاز کرد. این راهکارها بر ایجاد یک سبک زندگی سالم و متعادل و توسعه مهارتهای مقابله با استرس تمرکز دارند.
عوامل ژنتیکی: سابقه خانوادگی بیماریهای روانی یا شیوه مدیریت استرس
تجربیات زندگی: مرگ عزیزان، طلاق، مشکلات مالی و تغییرات شغلی میتوانند سن شروع و شدت بحران را تحت تأثیر قرار دهند.
شخصیت: افراد با شخصیتهای مختلف ممکن است به روشهای متفاوتی با چالشهای میان سالی روبه رو شوند.
حمایت اجتماعی: داشتن شبکه حمایتی مناسب میتواند از شدت بحران کاسته و مدیریت آن را آسانتر کند.
متخصصان روان شناسی بر این باورند که در مجموع، بهتر است به جای تمرکز بر یک سن خاص، به علائم و نشانههای بحران میان سالی توجه کرد. اگر فردی در هر سنی علائمی مانند احساس ناامیدی، احساس خالی بودن، کاهش انگیزه، تغییر در روابط و کاهش رضایت از زندگی را تجربه میکند، بهتر است این علائم را جدی بگیرد و به دنبال کمک از متخصصان حوزه سلامت روان باشد.
تنشها و آسیبهای روانی ناشی از بحرانهای میان سالی میتواند تبعاتی جدی برای افراد در دوران پیری داشته باشد. این تبعات میتواند به صورتهای مختلفی بروز کند:
سلامت جسمی: استرس مزمن و عدم مدیریت صحیح بحرانهای میان سالی میتواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند و فرد را در معرض بیماریهای مزمن مانند بیماریهای قلبی، عروقی، دیابت و فشار خون بالا قرار دهد. همچنین میتواند بر کیفیت خواب، اشتها و سایر جنبههای سلامت جسمی تأثیر بگذارد.
سلامت روانی: بحرانهای مدیریت نشده میتوانند به افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی در دوران پیری منجر شوند. این اختلالات میتوانند کیفیت زندگی را به طور قابل توجهی کاهش دهند و فرد را در مقابل مشکلات دیگر آسیب پذیرتر کنند.
روابط اجتماعی: روابط تضعیف شده در میان سالی ممکن است در دوران پیری به انزوای اجتماعی و تنهایی منجر شود، که خود میتواند بر سلامت جسمی و روانی تأثیر منفی بگذارد.
کاهش کیفیت زندگی: مجموعه این تبعات میتواند به کاهش قابل توجه در کیفیت زندگی در دوران پیری منجر شود. فرد ممکن است از انجام فعالیتهایی که قبلا از آنها لذت میبرد، محروم شود و احساس ناامیدی و پشیمانی کند.
***
دکتر حسین سلیمان پور
روان شناس
در روان شناسی یک نظریه داریم به نام «اریکسون» که مراحل رشد را به هشت قسمت تقسیم کرده است. میان سالی یکی از آن هشت مرحله است که از نظر اریکسون مربوط به رنج سنی ۴۰ تا ۶۰ سال است و «زایندگی در برابر رکود» نام دارد. یعنی افراد در این سن بر میگردند به گذشته و آن دوران را شخم میزنند. اینکه چه تولیداتی داشتهاند، فرزندان خود را به خوبی تربیت کردهاند یا نه؟ کارهای خوب انجام دادهاند؟ در آمد خوبی را در گذشته به دست آوردهاند؟ در مجموع از گذشته خود رضایت دارند یا نه؟
این افراد به طور مداوم گذشته خود را بررسی میکنند. اگر حس خوبی داشته باشند نسبت به خود احساس رضایت دارند و خود را موفق میبینند. اما اگر خلاف این حس باشد دچار رکود میشوند.
از آنجا که دوران میان سالی شروع بروز مشکلات جسمی است و بسیاری از بیماریها مثل فشار خون، یائسگی، مشکلات قلبی و عروقی، چین و چروکهای پوستی و... نمایان میشود خیلیها در این دوران نمیتوانند با چنین مسائلی کنار بیایند و مدام خود را زیر سؤال میبرند و با چالشهای ذهنی خود دست و پنجه نرم میکنند. به عنوان نمونه با خود زمزمه میکنند که این چه هیکلی است؟ چرا موهای جلو سرم ریخته است؟ چرا سال هاست این قدر کار کردهام؟ و...
این افراد پذیرش تغییراتی از جمله بالا رفتن سن خود را ندارند و ممکن است مدتهای زیادی در آینه خود را نگاه نکنند یا در جمعها حاضر نشوند، زیرا روحیه انتقادپذیری ندارند و تحمل اینکه یک نفر به آنها بگوید چقدر شکسته شدهای یا چرا لاغر و چاق شدهای را ندارند. ترجیح میدهند تنهایی در پارک بنشینند و از اطرافیان فاصله بگیرند.
توصیه روان شناسانه به افرادی که دوران میان سالی را یک بحران و چالش پیش روی خود میبینند و این نگرانی همراه آن هاست که چطور با مشکلات این دوران دست و پنجه نرم کنند این است که گام به گام موارد زیر را در اولویت قرار دهند.
بعد زیستی یا بیولوژیکی باید با اولویت قراردادن موارد زیر باشد:
در این گام فرد بهتر است روی خود کار کند و بیشتر متمرکز بر خود شود.
بعد اجتماعی مهمترین گام در دوران میان سالی است. رعایت موارد زیر از واجبات است.
در این مرحله فرد باید به دنبال چیزهایی باشد که حال او را خوب کند.